مقیاس های اندازه گیری Measurement scales
مقیاس های اندازه گیری Measurement scales
تهيه و تنظيم لطيف جمشيدزاده دانشجوي كارشناسي ارشد مديريت بازرگاني گرايش بيمه
روش نسبت دادن اعداد برای بیان ویژگی های یک پدیده را اندازه گیری می نامند. آنچه در هر مطالعه مورد توجه قرار می گیرد، اندازه گیری ویژگی ها یا صفات اشخاص و اشیا است بوسیله اعداد یا نمرات نسبت داده شده. مثلا وقتی برای سنجش نگرش مردم نسبت به مجموعه های تلویزیونی از پرسشنامه استفاده می کنیم، برای تعیین نمره ی هر شخص عدد یا اعدادی را در نظر می گیریم. بسته به اینکه چه چیزی و چگونه اندازه گیری می نماییم اعدا د به دست آمده ویژگی های متفاوتی خواهند داشت.این ویژگیهای متفاوت اعداد را مقیاس های اندازه گیری میگويند.
انواع مقیاس هاي اندازه گیری :
مقیاس های اندازه گیری را در چهار سطح می توان اندازه گیری کرد، اسمی، ترتیبی، نسبی و فاصله ای.
1- مقياس اسمي Nominal scale
اين مقياسها که به مقياس عددي، نيز مشهورند جزو محدودترين مقياسها هستند و بصورت دو ارزشى و چندارزشى وجود دارند؛ مثلاً در سنجش صفاتى نظير جنسيت، مليت، مذهب و نيز نگرشها و تمايلات افراد جامعه از اين مقياس استفاده مىشود؛ براى نمونه گزينههاى متغير چند ارزشى دين(مسلمان ؛ مسيحي ؛يهودي؛ زرتشتي ) مىتوان بصورت (بلي و خير)در نظر گرفت.
ويژگيهادر مقياس اسمي، صرفاً در مقولهها ردهبندي ميشوند بيآنکه هيچ رابطه رياضي بين مقولهها ضرورت داشته باشند (يعني کدگذاري کردن، مثل شاد و غمگين ).ممكن است به هريك از طبقات عددي اختصاص يابد اما بايد دانست كه اعداد اسمي از نظم و ترتيب اعداد طبيعي پيروي نمي كنند و فاقد هرگونه ارزش كمي بوده و تابع قواعد رياضي نيستند.اين اعداد در واقع كد آن طبقات هستند.براي مثال وقتي افراد را از نظر وضعيت ازدواج به چهار طبقه : مجرد، متاهل ، طلاق گرفته و همسر مرده طبقه بندي مي كنند، تعريف عملياتي هرطبقه به ترتيب عبارتست از كسي كه هنوز ازدواج نكرده( مجرد) ، كسي كه يك يا چند بار ازدواج كرده و درحال حاضر همسر قانوني دارد( متاهل)، كسي كه از همسر خود جدا شده و در حال حاضر همسر ندارد ( طلاق گرفته) و بالاخره كسي كه همسر او فوت كرده و در حال حاضر مجرد است ( همسر مرده)
.طبقاتي كه در بالا ذكر شده ممكن است به اين صورت كد گذاري شود: مجرد(1) متاهل(2) طلاق گرفته(3) و همسر مرده(4) . بديهي است كه در اينجا نمي توان گفت كسي كه از نظر (وضعيت تاهل) در طبقه (2) است. صفت مورد مطالعه وي دو برابر كسي است كه در طبقه (1) قرار دارد.
2- مقياس ترتيبي يا رتبهاي ordinal scale
مقیاس های ترتیبی برای ما امکان رتبه بندی ترتیب سطوح متغیر مورد بررسی را فراهم می آورد.برای مثال چهارویژگی( داشتن روابط عمومی قوی، تجربه کافی، تحصیلات مرتبط و کارکردن به صورت مستقل)، را در نظر گرفته و از پاسخگویان می خواهیم این صفات را برحسب درجه اهمیت آن ها از 1 تا 5 رتبه بندی کنند. به این ترتیب تفاوت ارجحیت هر مقوله از دید پاسخگو تعيین می شود. بااین حال یکی از مشکلات مقیاس ترتیبی آن است که هرچند محقق می تواند تفاوت های مورد نظر را برحسب بزرگتر- کوچکتر بودن، بهتر-بدتر بودن و غیره رتبه بندي کند ولی قادر نیست فاصله ی این تفاوت ها را بدست آورد. به عبارت دیگر مقادیر حاصل در مقیاس ترتیبی فاقد معنای کمی و عددی هستند. علت این امر آن است که در مقیاس ترتیبی هیچ مبدأی وجود ندارد تا ارزش ها نسبت به آن سنجیده شوند.
به بيان ديگر اين مقياسها مىتوان علاوه بر تشخيص وجود يا عدم وجود صفت، شدت و ضعف آن را نيز سنجيد؛ مثلاً اگر عملکرد سه نفر کارگر فنى را در حين ساخت قطعات يک ماشين مشاهده کنيم، مىتوانيم با توجه به زمانى که براى انجام دادن آن صرف مىکنند، کيفيت کارشان را رتبهبندى کنيم و رتبههاى ۱ و ۲ و ۳ را در ساخت قطعات ماشين برايشان مشخص نمائيم. همانطور که مشاهده مىشود، مقياس رتبهاى تنها ترتيب درجات را مشخص مىکند و قادر نيست فاصلهٔ بين آنها را مشخص کند. در مقياس رتبه اي مانند مقياس اسمي نه تنها تفاوت كيفي متغير ها مشخص مي شود بلكه برتري و يا كمتري مقدار ودرجه ، صفت مورد بررسي نيز نشان داده مي شود. بدين معنا كه افراد مورد مطالعه از نظر صفت مورد نظر، از بيشترين تا كمترين مقدار آن صفت درجه بندي و مرتبه هر فرد نسبت به ديگران مشخص مي شود.براي مثال در مورد يك شغل پنج ويژگي زير بر حسب درجه اهميت آن ها رتبه بندي ميشود. براي مهم ترين عنصر عدد1 را در نظر گرفته و آن ها را به ترتيب با اعداد 1و2و3و4و5 رتبه بندي ميگردد.
1- ايجاد ارتباط با ديگران 2- به كارگرفتن مهارت هاي مختلف 3- انجام كل كار از ابتدا تا انتها 4- خدمت به ديگران 5- كاركردن به صورت مستقل .
اين مقياس نه تنها مي تواند تفاوت ميان مقوله ها رامشخص كند ، بلكه ترتيب تفاوت ارجحيت هر مقوله را از نظر پاسخگويان مشخص مي سازد.اما به هر حال مقياس ترتيبي قادر به تعيين مقدار تفاوت بين رتبه هاي داده شده نيست.به طور مثال در ويژگي هاي شغل ، اولين ويژگي ترجيحي ممكن است با تفاوت جزئي از دومين ترجيح مشخص شده باشد. در حالي كه سومين ويژگي شايد با تفاوت بسيار زياد نسبت به چهارمي مشخص شده باشد.
3- مقياس فاصله اي Interval scale
مقياس فاصلهاى علاوه بر دارا بودن صفات مقياسهاى اسمى و ترتيبي، داراى اين ويژگى است که مىتواند فواصل بين نمرات را نيز مشخص کند يا بعبارتى آن را کمّى نمايد يعني درمقیاس فاصله ای به ارزش های آن نمره های عددی تعلق می گیرد.؛ براى مثال اگر در مقياس رتبهبندي، کارگران فنى به سه درجه تقسيم مىشدند، در مقياس فاصلهاى مىتوان طول زمان انجام دادن کار هر يک را به دقيق مشخص کرد؛ مثلاً اگر اولين کارگر در يک ساعت و دومى در ۵/۱ ساعت و سومى در ۴۵/۱ ساعت کار ساختن قطعات ماشين را انجام دهد، مىتوانيم علاوه بر تعيين رتبه هر يک، فاصله زمانى انجام دادن کار بين آنها را نيز مشخص نمائيم. کمّى شدن ارزش هر يک از صفات در اين مقياسها راه را براى تجزيه و تحليل آمارى دادههاى تحقيق هموار مىنمايد.
به عبارت ديگر در اين نوع اندازه گيري ، نه تنها افراد از نظر صفت مورد مطالعه طبقه بندي مي شوند و رتبه هر فرد تعيين مي شود بلكه تفاوت هر فرد از فرد ديگر را نيز مي توان تعيين كرد. اين مقياس به ما اجازه مي دهد؛ ميانگين و انحراف معيار پاسخ هاي مرتبط با متغير هاي مختلف را محاسبه كنيم.به عبارت ديگر اين مقياس نه تنها قادر است افراد را با توجه به خصوصيت مشخصي گروه بندي كند و رتبه ها را درون گروه هاي مشخص سازد ، بلكه قادر است مقدار اين تفاوت را اندازه گيري و تفاوت بين اشخاص را مشخص سازد.براي مثال ؛ اگرمثلا حسابداران فكر كنند كه (1) براي آن ها مهمتر آن است كه شغلي را داشته باشند كه مهارت هاي متعددي را طلب مي كند تا اينكه كاري را از ابتدا تا انتها انجام دهند و (2) براي آن ها مهمتر آن است كه به مردم خدمت كنند تا به طور مستقل و تنها شغل خود را انجام دهند ، آن گاه مقياس فاصله اي قادر است به ما نشان دهد آيا ترجيح اولي قوي تر است يا دومي ؟ براي انجام اين عمل بايد مقياس از حالت ترتيبي به حالت فاصله اي تغيير داده شود به طوري كه پنج نقطه برروي مقياسي كه مقدار اهميت هريك از پنج ويژگي شغلي را نشان مي دهد پديد آيد.
فرصت هاي زير كه در شغل وجود دارد براي من اهميت دارند.
الف: تماس با ديگران
1- كاملا مخالفم 2- مخالفم 3- نظري ندارم 4- موافقم 5- كاملا موافقم
ب: به كارگيري مهارتهاي مختلف
1- كاملا مخالفم 2 – مخالفم 3- نظري ندارم 4 - موافقم 5- كاملا موافقم
ج : اتمام يك وظيفه از ابتدا تا انتها
1- كاملا مخالفم 2- مخالفم 3- نظري ندارم 4- موافقم 5- كاملا موافقم
4- مقياس نسبي Ratio scale
خصوصيات ممتاز مقياس نسبي ؛داشتن نقطه اي دقيق براي شروع است كه آن را صفر مطلق مي ناميم و از اين رو ، نارسايي نقطه دلخواه براي شروع در مقياس ترتيبي را جبران مي كند. صفر مطلق مقياسي معنا دار در يك مقياس اندازه گيري است. اين مقياس قوي ترين مقياس اندازه گيري بين چهار مقياس موجود است. مقياس نسبتي، از فاصلههاي مساوي برخوردار است. متغیرهایی مانند سن، نرخ مرگ و میر، وزن، قد افراد، جمعیت و زمان، مسافت،... از این دست هستند.کلیه ی اعمال آماری و ریاضی را می توان بر روی این مقیاس انجام داد. مثلاً زمان برحسب دقيقه يا طول برحسب سانتىمتر يا وزن برحسب کيلوگرم هر يک داراى نقطهٔ صفر مطلق هستند که از آنجا بعنوان مبناى اندازهگيرى استفاده مىشود. در اين مقياس فواصل مساوى و معنادار هستند؛ در حالىکه در مقياسهاى فاصلهاي، اندازهٔ فواصل مساوى و معنادار نيستند و قابليت مقايسه را ندارند؛ براى مثال، سن عدهاى دانشآموز بر مبناى مقياس نسبى بصورت (۲۰، ۱۸، ۱۹، ۱۷، ۱۸، ۲۱ سال) بررسى ميگردد و يا همچنين بهره هوشى( ۸۰، ۱۲۰، ۱۱۰، ۹۰، ۷۵) ؛يا وزن( ۸۰، ۹۰، ۶۵، ۵۰، ۶۰، ۴۵ کيلوگرم) و يا درآمدهاى( ۱۰۰۰، ۲۰۰۰، ۲۵۰۰، ۱۵۰۰، ۱۷۰۰ تومان) را نيز ميتوان مثال زد.
در مقياسهاى نسبى همانند مقياس فاصلهاى چون صفات بصورت ارزشهاى کمّى (اعداد) مورد سنجش قرار مىگيرند براحتى امکان استفاده از روشهاى آمارى براى تجزيهوتحليل اطلاعات وجود دارد.
مثلاً در اندازهگيري سالهاي خدمت كاركنان، ميتوان فردي يافت كه تازه استخدام باشد و سابقه خدمتش صفر باشد. همچنين، مثلاً، ميتوان نسبت سابقه خدمت دو نفر كه يكي داراي سابقه خدمت 10 سال و ديگري5سال است را حساب كرد. دراين مثال، نفر اول سابقه خدمتش دوبرابر نفر دوم است و نسبت سابقهشان 2 ميباشد كه مساوي نسبت سابقه خدمت دونفر ديگر از كاركنان است كه سابقة خدمت آنان بهترتيب 6 سال و 3 سال ميباشد. به عبارت ديگر مقياس نسبتي علاوه بر دارا بودن ويژگيهاي مقياس فاصلهاي داراي مبدأ واقعي( صفر مطلق) نيز ميباشد.
مقایسه مقیاس های اندازه گیری با یکدیگربا يك مثال :
برای روشن شد تمایز بین مقیاس های مختلف اندازه گیری فرض کنید می خواهیم نظر بینندگان تلویزیونی را درباره مجموعه های ایرانی بپرسیم. نوع سؤالاتی که براساس مقیاس های معین طرح می شود مانند زیر است:
اسمی : کدامیک از مجموعه های تلویزیونی را تماشا می کنید؟
ترتیبی : مجموعه های تلویزیونی مورد توجه شما تا چه حد منعکس کننده واقعیت های زندگی است؟(خیلی زیاد زیاد متوسط کم بسیار کم).
فاصله ای : بهره هوشی مجموعه تلویزیونی مورد علاقه خود را حدس بزنید؟
نسبتی : هفته ای چند ساعت مجموعه ی تلویزیونی تماشا می کنید؟
روش تهیه مقیاس ها:
الف - طیف لیکرت: طیف لیکرت یک مقیاس فاصله ای است که از آن می توان برای سنجش توانایی، حساسیت، عقیده و باور، رضایت، ارزش ها و همچنین نگرش افراد به مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و ... استفاده کرد.مراحل تهیه مقیاس لیکرت عبارتست از:
1- ابتدا تعداد زیادی گویه مربوط به موضوع مورد نظر جمع آوری می شوند.
2- این گویه ها به تعدادی پاسخگو داده می شوند تا میزان موافقت یا مخالفت خود را روی یک مقیاس 5 درجه ای از کاملا موافق تا کاملا مخالف مشخص کنند. البته این مقیاس دارای 7 درجه نیز می تواند باشد.
3- محاسبه نمره کلی برای هر پاسخگو با جمع کردن نمرات بدست آمده برای هر گویه و با توجه به مثبت یا منفی بودن سؤال انجام می شود.
4- در هر مقیاس محقق به تناسب اهداف و فرضیه های تحقیق خودممکن است حدود 20 تا 30 گویه را تهیه کند. وی بایستی به تحلیل گویه ها بپردازد یعنی ارزش عددی پاسخگو در هر گویه باید با مجموع ارزش های عددی به دست آمده از کل گویه ها در مقیاس مقایسه شود. گویه هایی که با نمره ی کل همبستگی پایین یا منفی دارند باید حذف شوند، زیرا آن ها آنچه را که نمره کل اندازه می گیرد نمی سنجند.
ب- مقیاس تراکمی یا مقیاس گاتمن : این مقیاس که توسط لوئیس گاتمن و همکاران او در دوران جنگ جهانی دوم و در جریان مطالعه بر روی سربازان آمریکایی ساخته شد، شامل مجموعه ای از گویه ها برای سنجش نگرش هایی است که یک بعدی هستند.سعی گاتمن بر این بود که مقیاسی بسازد که در آن پاسخ به هر گویه را بتوان از روی جمع نمرات به دست آمده از کل مقیاس تعین کرد.چند نمونه از گویه هایی که طبق مقیاس گاتمن تهیه شده اند عبارتند از : نمایش برنامه های خشونت آمیز در تلویزیون برای جامعه مضر است، به کودکان نباید اجازه تماشای برنامه های خشونت آمیز داده شود، مدیران شبکه های تلویزیونی نباید اجازه پخش برنامه های خشونت آمیز را بدهند، دولت باید نمایش برنامه های خشونت آمیز را ممنوع کند. به این ترتیب تعداد گویه هایی که شخص با آن موافق است نمره کل شخص را در مقیاس گاتمن تشکیل می دهد. در این مقیاس با در اختیار داشتن امتیاز کل هر پاسخگو می توان نگرش او را پیش بینی کرد. این مقیاس در علوم سیاسی، جامعه شناسی، پژوهش های افکارسنجی و مردم شناسی مورد استفاده قرار می گیرد.
ج-مقیاس افتراق معنایی : مقیاس افتراق معنایی ابزاری برای سنجش معنای مفاهیم است که توسط آزگود و دستیارانش طراحی شده است(آزگود، سوسیو تانبنام،1957). پاسخ دهندگان مفاهیمی مانند اشخاص، اشیا، رفتارها، ایده ها و... را در قالب یک مجموعه صفات دوقطبی با استفاده از مقیاس های 7 نقطه ای رتبه بندی می کنند. به عنوان مثال برای رفتاری چون مصرف سیگار مجموعه صفات ، خوب - بد ، قوی - ضعیف ، فعال - منفعل ، اندازه گیری می شوند.
پژوهش در مورد افتراق معنايي نشان مي دهد که به طور واقعي هر موضوعي را مي توان با استفاده از چنين روشي اندازه گيري كرد مانند افراد(حسابداران)،ایده ها(کاهش مالیات)و رفتارها(استفاده از وسایط حمل و نقل عمومی). بسیاری از پژوهش ها نشان می دهند که مفاهیم به طور کلی در سه بعد اساسی با یکدیگر مرتبط هستند، بعد ارزشیابی یعنی صفاتی چون خوب- بد، مهربان- خشن، بعد فعالیت مانند فعال- منفعل، سریع- آهسته و بعد قدرت همچون ضعیف- قوی، بزرگ- کوچک.
منابع :
1- سايت آفتاب مطلب مربوط به ابزارها و مقياسهاي اندازه گيري در تحقيق.
2- پایه های پژوهش در علوم رفتاری، نوشته پل سی کازبی ترجمه دکتر حجت الله فراهانی و دکتر حمیدرضا
3- روش هاي تحقيق در علوم رفتاري، تاليف دكتر زهره سرمد، عباس بازرگان و الهه حجازي. موسسه نشر آگه، تهران.